زمین گذاشتن (چَ خوَرْ / خُرْ دَ) بر زمین نهادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، استعفا کردن. ترک کردن. (یادداشت ایضاً) ادامه... بر زمین نهادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، استعفا کردن. ترک کردن. (یادداشت ایضاً) لغت نامه دهخدا
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن الاستلقاء ادامه... الْاِسْتِلْقَاءَ تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به عربی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن poser au sol ادامه... poser au sol تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به فرانسوی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن زمین پر رکھنا ادامه... زمین پر رکھنا تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به اردو
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن kuweka chini ادامه... kuweka chini تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به سواحیلی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن poner en el suelo ادامه... poner en el suelo تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن colocar no chão ادامه... colocar no chão تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به پرتغالی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن mettere a terra ادامه... mettere a terra تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن meletakkan di tanah ادامه... meletakkan di tanah تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زمین گذاشتنزَمین گُذاشتَن yere koymak ادامه... yere koymak تصویر زمین گذاشتن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی