جدول جو
جدول جو

معنی زمین گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

زمین گذاشتن
(چَ خوَرْ / خُرْ دَ)
بر زمین نهادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، استعفا کردن. ترک کردن. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
زمین گذاشتن
الاستلقاء
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
زمین گذاشتن
Ground
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زمین گذاشتن
poser au sol
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زمین گذاشتن
মাটিতে রাখা
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
زمین گذاشتن
زمین پر رکھنا
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به اردو
زمین گذاشتن
kuweka chini
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زمین گذاشتن
วาง
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
زمین گذاشتن
poner en el suelo
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زمین گذاشتن
ablegen
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
زمین گذاشتن
покласти
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زمین گذاشتن
kłaść
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
زمین گذاشتن
放置
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
زمین گذاشتن
colocar no chão
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زمین گذاشتن
mettere a terra
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زمین گذاشتن
neerzetten
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
زمین گذاشتن
класть
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به روسی
زمین گذاشتن
जमीन पर रखना
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به هندی
زمین گذاشتن
meletakkan di tanah
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زمین گذاشتن
להניח
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به عبری
زمین گذاشتن
地面に置く
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زمین گذاشتن
바닥에 놓다
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
زمین گذاشتن
yere koymak
تصویری از زمین گذاشتن
تصویر زمین گذاشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
Saddle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
seller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
седлать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
satteln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
осідлати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
siodłać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
安装鞍具
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
selar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
sellare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
zadelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زین گذاشتن
تصویر زین گذاشتن
संदूर पर रखना
دیکشنری فارسی به هندی